-
سنگ
یکشنبه 28 شهریورماه سال 1389 07:34
چرا؟! یکی تو یه گوشه دنیا دست تو دست معشوقش هر جا می خواد می ره! به آهنگ مورد علاقه اشون گوش میدن و و اونقدر اون رو با هم می خونن که خسته می شن! یه جای دنیا امروز دو تا عاشق بهم می رسن . یه جا بهم رسیدن و دارن وقتشون رو با هم تقسیم می کنن و برای هم زندگی می کنن. یکی مثل من حسرت داشتن وقتایی برای با هم بودن که می...
-
سنگ
یکشنبه 28 شهریورماه سال 1389 07:33
-
سنگ
یکشنبه 28 شهریورماه سال 1389 05:44
کلینیک خدا نگارش در تاریخ چهارشنبه 27 مرداد 1389 توسط کیش میش به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم ............ ... خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده . زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج 40 درجه اضطراب نشان داد . آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز...
-
sang
یکشنبه 28 شهریورماه سال 1389 05:41
دست هایم را به سویش کشیدم زیر باران چشمهایم راحت خندید و به من نگاهی کرد گفت عاشقی؟ رسم عاشقی این است که بسوزی بسوزی در حسرت دیدار بسوزی در حسرت دنیای واقعی بسوزی و بسازی و بخندی از همه وجود نگاهش کردم اشک در چشمانم مانند قطرات باران جاری میشد آهی کشیدم از درون و چه زیبا نفس هایم را جلا میداد با آنکه میخواست نباشد ولی...
-
sang
یکشنبه 28 شهریورماه سال 1389 05:39
آدما راحت دل می شکنن اما... نمی دونن اون دل چقد ترک خورده که آخرش شکسته!!!!
-
sangoshishe
شنبه 9 مردادماه سال 1389 22:02
سلام شیشه سنگی که هی تورو می شکست بالاخره شیکست ونقد مهکم که تمام دنیا صداشو شنیدن